آرامش دل
اولین اعزام به جبهه :
قسمت اول
ولا تهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون ان کنتم مومنین
جبهه پدافندی کرخه اولین تجربه حضور من در جبهه بود . طبق معمول وقتی انسان برای اولین بار کاری را انجام می دهد ، دلشوره دارد . من هم این حالت را داشتم .
نزدیکی های ظهر بود ماشین تدارکات جبهه کرخه که هر روز برای بردن ناهار بچه ها و نیز بردن نیروهای تعویضی جبهه به درب ستاد ذخیره سپاه دزفول آمد . (۱) من و چند نفر دیگر از بچه ها آماده اعزام ، سوار عقب وانت تویوتا شدیم ، شهر دزفول خلوت بود و حرکت ماشین در خیابان های خلوت بر دلشوره ام می افزود .همینطور که در مسیر می رفتیم نوشته ای بر روی دیوار توجهم را جلب کرد و با خواندن آن احساس آرامش عجیبی به من دست داد و این سرخوشی را هنوز بعد از گذشت سالیان سال همچنان در وجود خود احساس می کنم و آن جمله همین آیه قرآن بود که می فرماید :
هرگز در کار دین سستی نکنید و اندوهناک نباشید زیرا بلند مرتبه ترین ملل دنیا هستید اگر در ایمان ثابت قدم باشید .
عکس تزیینی است .

(۲)- به دلیل نزدیکی جبهه های پدافندی غرب کرخه به دزفول روال کار اینگونه بود که ماشین تدارکات جبهه روزانه برای گرفتن سهمیه غذای رزمندگان از آشپزخانه سپاه دزفول و دیگر ملزومات آنها و همچنین برای بردن نیروهای جایگزین به جبهه اقدام می کردند .
آیه ۱۳۹ سوره آل عمران
این قصه ادامه دارد
نقل از وبلاگ رهسپار قدیمی