تلخی عملیات کربلای ۴
- جمعه, دی 5, 1393, 0:27
- سایت ها و وبلاگ ها, ویژه
- 374 بازدید
- ثبت نظر

چهارم دیماه سالروز شهادت
فرمانده محبوب گردان بلال
سید جمشید صفویان
گرامی باد .
روایتی متفاوت و کمی تلخ از عملیات کربلای ۴
از دوستان بخاطر تلخی این خاطره پوزش می خواهم
سفیر:در روزگار جنگ ، در برخی از عملیات ها از همان آغاز آماده سازی نیروها برای عملیات احساس می کردم این عملیات موفقیتی ندارد و حلاوتی به کام مان نمی ریزد!
از جمله این عملیات ها ، کربلای ۴ بود . نمی دانم چرا دلم راضی نمی شد که این عملیات موفقیت آمیز باشد . کم کم که به روزها و ساعات آغازین عملیات نزدیکتر می شدیم دلهره ام بیشتر می شد .
آن روز عصر وقتی وارد جزیره مینو شدیم در نهری که عمود بر رودخانه اروند بود چرثقیل ها مشغول پیاده کردن قایق از روی کفی ها بودند . این یعنی ما می خواهیم در اینجا عملیات آبی خاکی انجام دهیم و عراقی ها بدون نیاز به دوربین می توانستند ما را رصد کنند .
یادم می آید در عملیات بدر وقتی می خواستیم قایق ها را برای عملیات به جزیره مجنون منتقل کنیم این کار را در تاریکی و ظلمت شب انجام دادیم تا مبادا دشمن متوجه مان شود . . .
دشمن هم دقیقا ما را زیر نظر داشت و از همان ابتدای تاریکی شب شروع کرد به آتش ریختن بر روی ما . وقتی که قرار شد نیروهای گردان سوار قایق ها شوند دشمن محل استقرار مان را زیر آتش گرفت و یکی دوتا از قایق هایمان مورد اصابت قرار گرفت و مسعود مهدوی تبار نخستین شهید گردان این عملیات بود . لحظاتی بعد مجموعه کادر گردان که در کنار بهداری لشکر مستقر بودیم گلوله ای در نزدیکی مان منفجر شد و فرمانده گردان از ناحیه سر مورد اصابت ترکش قرار گرفته و مجروح شد . با شروع عملیات سید جمشید که جلودار نیروهای غواص بود و از طریق بی سیم با او در ارتباط بودیم ناگهان جایش را به حاجی محمد سعادت فرمانده غواص ها داد و خبر دار شدیم که سید شهید شده است .
بهر تقدیر ما هم با قایق حرکت کردیم و پس از عبور از عرض اروند وارد جزیره سهیل شدیم جایی که نیروهای خط شکن گردان موفق به تصرف آنجا شده بودند . با اینکه ما به اهداف خود رسیده بودیم اما این پیروزی دلچسب مان نبود زیرا صبح فردا با بالا آمدن آفتاب کم کم زمزمه عقب نشینی و برگشت به سمت ساحل خودی بگوش رسید . سردار شهید عظیم محمدی گفت : کم کم نیروهایتان را جمع کنید و به عقب برگردید . . .
و این گونه بود که خستگی تمام تلاش ها و زحماتی که بچه ها برای این عملیات متحمل شده بودند بر تنشان ماند و حسرت رفتن جمعی دیگر از یاران بر دلمان . . .
نقل از وبلاگ رهسپار قدیمی
درباره نویسنده
نوشتن دیدگاه
شما میتوانید از تصاویر مخصوص خود در قسمت نظرات استفاده نمایید برای اینکار از وب سایت آواتارکمک بگیرید .