سرخط خبرها
پیام قرارگاه سفیران ایثار خوزستان بمناسبت ۱۵ آبانماه سالروز تآسیس رادیو دزفول به گزارش روابط عمومی قرارگاه سفیران ایثار خوزستان ۱۵ آبانماه ۱۴۰۴ مصادف است با چهل و پنجمین سالروز تآسیس رادیو دزفولشاید کسی فکر نمیکرد دستگاه فرستنده رادیویی که در ۱۵ آبانماه سال ۵۹ به لحاظ شرایط جنگی با کمترین امکانات کار خود را آغاز کرد تا اینقدر پیشرفت داشته باشد رادیویی که زمانی فقط اطلاعیه های خیلی مهم و نهایتآ وضعیت های جنگی را پخش میکرد امروز بجایی برسد که بیش از ۴۰ برنامه، میان برنامه و مراسمات مختلف را پوشش و پخش نماید.بارها برای این مونس مردم قهرمان و شهید پرور برنامه ریزی نمودند تا این میراث گرانبها را از این دیار ببرند ولی هر بار مسئولین و مردم خصوصآ مرحوم حضرت آیت اله قاضی دزفولی محکم و استوار مانع اینکار میشدند.در طول دوران فعالیت رادیو دزفول خادمین مخلص زیادی برای بر پا داشتن این همدم مردم تلاش های فراوان کرده اند و میکنند و در این راستا شهدای عزیز رادیو دزفول《شهیدان غلامرضا عارفیان و سید مهدی غفاری》بشهادت رسیدند و امروز نام رادیو دزفول به نام این شهیدان معظم و تلاش خادمین گمنام آنهایی که در قید حیات نیستند از جمله (زنده یاد مسعود قمر) و آنهایی که در قید حیات هستند گره خورده است.قرارگاه سفیران ایثار خوزستان از تلاشهای همه عزیزانی که برای حفظ و عزت این رادیو از هیچ کوششی دریغ ننموده اند سپاسگزاری نموده و از خداوند منان برای همه آنها آرزوی سلامتی و عاقبت بخیری را دارد. روابط عمومی قرارگاه جهادی، فرهنگی سفیران ایثار شهرستان دزفول#راهپیمایی #سیزده_آبان دانش آموز خوزستانی از دیار مقاومت و پایداری دزفول،موفق به کسب رتبه برتر چهارمین جشنواره ملی افتخار من شددرخشش نام دزفول در اختتامیه چهارمین جشنواره‌ای ملی افتخار من بار دیگر رقم خورد؛ سید امیرعلی پژوهیده، دانش‌آموز دزفولی، با ثبت خاطره‌ای از پدربزرگ خود، سید عزیزاله پژوهیده،جانباز دفاع مقدس،موفق شد عنوان رتبه برتر این جشنواره را در سطح استان خوزستان و کشور کسب کند.به گزارش پایگاه اطلاع رسانی سفیران ایثار خوزستان،در میان صدها خاطره‌ ثبت شده از روزهای حماسه، صدای یک نوه از دزفول بلند شد؛ سید امیرعلی پژوهیده، دانش‌آموزی از نسل امروز، با ثبت خاطره‌ ای از پدربزرگ خود، سید عزیزاله پژوهیده، جانباز دفاع مقدس،دل‌های داوران جشنواره ملی «افتخار من» را ربود و افتخاری دیگر برای دزفول رقم زد.این خاطره، با عنوان «ایثار پدر بزرگ»، از میان صدها اثر در مرحله‌ استانی خوزستان جزء برگزیده استانی شد و در مرحله‌ کشوری، از میان صدها روایت، درخشید و به‌عنوان یکی از آثار منتخب ملی معرفی گردید.طنین این افتخار در دل‌های مردم خوزستان و‌ دزفول پیچید.آیین تقدیر از این نوه‌ افتخارآفرین و پدربزرگ روایت‌گر، در حسینیه ثارالله دزفول، با حضور سردار عبدالرضا حاجتی مدیر کل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان خوزستان و دیگر مسئولین شهرستان به نمایندگی از سردار بهمن کارگر رئیس بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس،تندیس، هدیه و لوح تقدیر این جشنواره ملی تقدیم گردید؛جایی که نسل دیروز و امروز، دست در دست، از خاطره تا افتخار ایستادند.این دومین بار است که خاطره‌ سید عزیزاله پژوهیده بعنوان اثر منتخب داوران جشنواره ملی افتخار من در سطح استان و کشور قرار می‌گیرد،گواهی بر آن‌که ایثار، در این خانواده، نه فقط خاطره، که میراثی زنده است.جشنواره ملی «افتخار من» بستری‌ است برای فرزندان، نوادگان و بستگان رزمندگان تا با عشق، روایت‌گر روزهای حماسه باشند. و امروز، دزفول با صدای سید امیرعلی پژوهیده و ثبت خاطرهای از پدر بزرگش ، دوباره افتخار آفرید. یادواره شهدای دانش آموز شهرستان دزفول در حسینیه ثارالله دزفول برگزار گردیدبه گزارش روابط عمومی قرارگاه سفیران ایثار خوزستان، یادواره شهدای دانش آموز شهرستان دزفول در حسینیه ثارالله دزفول برگزار گردید.این مراسم که به یاد و خاطره‌ی ۷۲۰ شهید دانش آموزان شهرستان دزفول انجام گرفت سردار حاجتی مدیر کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان خوزستان سخنانی در خصوص سردار سرافراز اسلام سپهبد شهید حاج غلامعلی رشید و نقش موثر این شهید عزیز در نیروههای مسلح،نقش دانش آموزان خصوصآ دانش آموزان شهید در دفاع مقدس و دیگر عرصه های انقلاب،خاطراتی از شهید سیزده ساله دفاع مقدس خوزستان (شهید بهنام محمدی) و توصیه هایی به دانش آموزان در خصوص ارتباط با خداوند و احترام به پدر و مادر بیان داشتندآیین رونمایی از پوستر جشنواره ملی روایت نویسی “علمدار وطن”( این جشنواره در دو بخش تخصصی و مردمی برگزار می‌شود و بخش ویژه آن به روایات مرتبط با سپهبد شهید غلامعلی رشید اختصاص دارد)، تقدیر از جمعی از فرزندان شهدا و‌ تقدیر از برگزیده چهارمین جشنواره ملی افتخار من، اجرای گروه سرود و دکلمه از برنامه های این مراسم بودند.این مراسم به همت ناحیه مقاومت بسیج، سازمان بسیج دانش آموزی،حوزه مقاومت بسیج دانش آموزی شهید فهمیده،بنیاد شهید و امورایثارگران و آموزش و پرورش شهرستان دزفول برگزار گردیده است. ارتباط با روابط عمومی: @safiraneisarIR عضویت در کانال ایتا: @gharagahsafiraniesar پایگاه اطلاع‌رسانی قرارگاه: http://safiraneisar.ir#دانش_آموز سجاده‌ی صبر؛ روایت عاشقانه‌ی پرستاری، کاری از واحد خواهران قرارگاه سفیران ایثار خوزستانبه مناسبت میلاد حضرت زینب کبری سلام‌الله‌علیها،روز پرستاردر قاب این نماهنگ، صدای ولایت طنین‌انداز است؛ بیانات مقام معظم رهبری(مد)، در ستایش پرستارانی که زینب‌وار، صبر را زیسته‌اند و عشق را پرستیده‌اند.این نماهنگ، پیشکش به همه پرستاران عزیز، خاصه همسران صبور ایثارگران سرافراز؛ همسرانی که در سکوت شب، درد را نوازش کرده‌اند،و در روشنای صبح، امید را تزریق.✍🏻 روابط عمومی قرارگاه سفیران ایثار خوزستان ارتباط با روابط عمومی: @safiraneisarIR عضویت در کانال ایتا: @gharagahsafiraniesar پایگاه اطلاع‌رسانی قرارگاه: http://safiraneisar.ir حضور در قم جهت پاسداشت ایثار از جانباز سرافراز دفاع مقدس و مدافع حرم حاج محمد رضا همدانی، دلاور مردی که ۶۰ ماه ایستادگی؛ روایت زخم هایی است که به افتخار بدل شدبه گزارش روابط عمومی قرارگاه سفیران ایثار شهرستان دزفول،جانباز دفاع مقدس حاج محمدرضا همدانی نوجوانی ۱۳ ساله بود که با دلِ پر از ایمان و چشمانی مشتاق، نخستین قدم‌هایش را به سوی جبهه برداشت.محمدرضا همدانی، متولد ۱۳۴۷، آن روز نمی‌دانست که قرار است ۶۰ ماه از عمرش را در خط مقدم بگذراند؛ اما گذراند.او در عملیات‌های بزرگ و سرنوشت‌ساز چون فتح‌المبین، رمضان، محرم، والفجر مقدماتی، والفجر ۱، خیبر، بدر، والفجر ۸، کربلای ۴ و ۵، والفجر ۱۰، مرصاد و بیت‌المقدس ۷، در گردان‌های شهدا، عمار، بلال و ابوالفضل (ع) حضوری مؤثر و ماندگار داشت؛ حضوری که نه فقط با سلاح، بلکه با روح و جانش رقم خورد.در پاسگاه زید و شلمچه، پیکر او آماج گلوله‌ها شد. ۳۴ بار تیغ جراحی بر تنش نشست، اما هیچ‌گاه ایمانش جراحی نشد. تا مرز شهادت پیش رفت و امروز، با افتخار، جانباز ۵۵ درصد دفاع مقدس است؛ زخمی که به افتخار بدل شد.اما این روایت، تنها قصه یک نفر نیست. شکرالله همدانی، جانباز دفاع مقدس و مدافع حرم، و حاج رضا همدانی مدافع حرم، نیز برادران این بزرگ‌مردند؛همچنین شهید اسماعیل قربانی که در تاریخ ۱۳۶۰/۳/۲۶ منطقه دارخوین به شرف شهادت نائل آمد و رزمنده دفاع مقدس و مدافع حرم زنده یاد حاج اسحاق قربانی دایی های آقای محمدرضا همدانی میباشند.خانواده‌ای که نام‌شان با ایثار، برادری و عشق به وطن گره خورده است. قرارگاه سفیران ایثار در راستای ترویج فرهنگ ایثار و تکریم مجاهدان، تاکنون موفق به برگزاری ۳۶۳ دیدار مردمی شده است، از جمله:- دیدارهای شهری: ۲۲۳ مورد – شهرستانی: ۸۷ مورد – استانی: ۱۴ مورد – کشوری: ۳۹ مورد روابط عمومی قرارگاه سفیران ایثار دزفول ارتباط با روابط عمومی: @safiraneisarIR عضویت در کانال ایتا: @gharagahsafiraniesar#ایثار#مدافع_حرم#رزمنده گرامیباد دهمین سالگرد اولین شهید مدافع حرم شهرستان دزفول شهید معظم امیر علی هویدیبه گزارش قرارگاه سفیران ایثار شهرستان دزفول دوم آبان ماه مصادف است با شهادت اولین شهید مدافع حرم شهرستان دزفول امیر علی هویدیشهید امیر علی هویدی متولد ۱۳۶۰/۹/۱۱ در خانواده ای متدین در شهرستان الیگودرز چشم به جهان گشود.                                  دوران طفولیت را زمانی سپری میکرد که پدرش در جبهه های حق علیه باطل مشغول دفاع از کشور بود.از کودکی در جلسات قران و هیئت های مذهبی حضور فعال داشتند. در کنار تحصیل در میادین ورزشی هم فعالیت های خوبی داشتند.در سن ۱۵ سالگی به مصیبت غم فقدان پدر گرفتار شد.و در این سن کم مجبور شد زندگی را با هزاران سختی و مشقت پشت سر گذارد.در سال ۱۳۷۹ به استخدام سپاه پاسداران در آمد و لباس مقدس سپاه را بر تن نمود ، در سال ۱۳۸۶ با خانواده مذهبی و متدین تشکیل زندگی داد ، شهید هویدی در سال ۱۳۸۸ برای ادامه تحصیل راهی دانشگاه شد ، در سال ۱۳۹۰ با تولد فرزندش یسنا شادی و شعف خاصی به زندگی آنها داده شد.و سر انجام برای دفاع از حرم و ناموس اهل بیت (س) به جمع مدافعان حرم پیوست و در تاریخ ۱۳۹۴/۸/۲ ( مصادف با ظهر عاشورای سال ۱۴۳۷ هجری قمری ) سن ۳۴ سالگی در کشور سوریه منطقه حلب در مبارزه با تکفری ها به شرف شهادت نائل آمد.روحش شاد و یادش گرامیباد.شادی ارواح طیبه کلیه شهدا ،خاصه شهید مدافع حرم امیر علی هویدی صلواتروابط عمومی قرارگاه سفیران ایثار شهرستان دزفول ارتباط با روابط عمومی: @safiraneisarIR #شهید_امیر_علی_هویدیقرارگاه_جهادی_سفیران_ایثار_دزفول

در دزفول ، شهدا اولویت آخر هم نیستند (فصل اول)

بالانویس:

سفیر خوزستان بنقل از وبلاگ الف دزفول: قصد دارم چند پست را اختصاص دهم به بی توجهی های مکرری که در پایتخت مقاومت ایران ، دزفول قهرمان از طرف مسئولین به شهدا می شود. لذا خواهشمندم برخی از مسئولین محترم بجای ارسال پیامک های آنچنانی برای من و پاک کردن صورت مسئله به فکر حل مشکل باشند.

در پایتخت مقاومت ایران، «دزفول» و به برکت  کم لطفی بسیاری از مسئولین

زیارت یادمان شهدای گمنام اکیداً ممنوع


عصر یک پنجشنبه که دلت هوای شهدا می­کند ، آرام از خانه راه می­افتی  به سمت بهشت و مگر بهشت با درختان و قصرها و رودها و حورهایش بهشت است یا با آدم­هایش؟ آرام قدم برمی­داری سمت محلی که هشت شهید گمنام را ۱۴ سال است که گمنام تر از قبل دفن کرده اند و آن گاه که می رسی با صحنه ای عجیب روبه رو می شوی.

تمامی درهای ورودی به محل یادمان شهدای گمنام با داربست مسدود شده است و برایت نوشته اند که : «ورود اکیداً ممنوع»

yadmandez3

این اتفاق تازه ای نیست و این مطلبی نیست که الف دزفول برای اولین بار به آن پرداخته باشد. مسئله­ ی این شهدای گمنام بیش از ۴ سال است که در الف دزفول مطرح می شود و به  رگ غیرت هیچ یک از مسئولین بر نمی خورد و تنها بازخوردش توهین هایی است که برایم پیامک می شود.

۱۴ سال است که این شهدا اسیر مسائل عمرانی مرکز فرهنگی دفاع مقدس  هستند.  ۱۴ سال است که این محل شب ها بجای اینکه زیارتگاه باشد محل تجمع معتادان و مزاحمین نوامیس است. ۱۴ سال است که محل چرای دام است. ۱۴ سال است شب ها کسی جرات نمی کند برود زیارت این شهدا. ۱۴ سال است که بیشتر ایام درهای آنجا به روی زائران به بهانه ی کارهای عمرانی بسته است.

از طرفی مرکز فرهنگی دفاع مقدس هم مقصر نیست. آن ها با بودجه ی قطره چکانی دارند کارشان را می کنند.  پیمانکار هم مقصر نیست. به دلیل مسائل ایمنی کارش باید محوطه کارگاهی و ورود ممنوع باشد.

مقصر آقایانی هستند که اینجا را برای زندانی کردن شهدای گمنام انتخاب کردند. مقصر آقایانی هستند که در اردیبهشت ماه ۸۱ نشستند و بجای مردم یک شهر تصمیم گرفتند و  صورتجلسه کردند که شهدا اینجا دفن و به تعبیری زندانی شوند.

آن ها که حتی سنگ قبرها را در محل دقیق دفن شهدا نگذاشتند و هر هشت شهید بدون ثبت مشخصات دفن شدند و امان از روزی که مادر یکی از این ها پیدا شود و بخواهد پیکر شهیدش را ببرد. کدام یک از این ۸ قبر را می خواهید حفر کنید؟ آبروی دزفول در خطر است. به والله مسئولید.

آی هشت نفر مسئول محترم وقت نهادهای مهم دزفول! شمایی که آن روز امضا کردید که این شهدا اینجا دفن شوند. امروز راحت می خوابید؟

درست است که دوره ی مسئولیت شما تمام شده است، اماواقعاً به خاطر این اشتباهی که بی خیالش شده اید، روزی می توانید چشم در چشم این شهدا نگاه کنید؟ این دسته گلی است که شما به آب دادید و رفتید.

yadmandez4

و اما مسئولین حال حاضر دزفول.

مگر نه قانون این است که برای دفن شهدا هیات امنایی از نهادها و ارگان های مختلف شهری تشکیل می شود و مسئولیت پیگیری و ساخت یادمان و سایر مسائل مربوطه را به عهده می گیرد.

این هیات امنا کجاست؟ اعضایش چه کسانی هستند؟ چرا جلسه ای برگزار نمی کنند؟ چرا۱۴ سال است کسی مسئولیت رسیدگی به این شهدا را به عهده نمی گیرد؟ چرا همه شانه خالی می کنند.؟ چرا می اندازند گردن دیگری؟

بخدا مسئولید. بخدا مدیونیند.

طبق قانون این جزئی از مسئولیت شماست که رسیدگی کنید به آن جا. اصلاً قانون را بی خیال. غیرت چه می شود ؟ غیرت!

غیرتتان قبول می کند این هشت  شهید ، این هشت مهمان بی نام و نشان در چنین وضعی باشند؟

شهرهای دیگر را دیده اید که برای شهدای گمنامشان چه کرده اند؟ چه بناها و بارگاه ها و زیارتگاه هایی ساخته اند؟

بخدا باید خجالت بکشیم ما از این وضعی که این هشت شهید دارند.

شما برای این شهدا چه کرده اید. دزفولی ها به مهمان نوازی مشهور بوده اند. این است رسم مهمان نوازی از هشت شهیدی که هنوز مادرانشان چشم به راه یک تکه از استخوان شاخ شمشادهایشان هستند.

اگر روزی مادر یکی از این ها پیدا شود چه جوابی دارید. مسئولین قبل اشتباه کردند، شما چه کرده اید؟

چرا فکری به حال این  یادمان نمی شود. چرا کسی دغدغه اش را ندارد.

آی مسئولین شهر ، برای این شهدا چه کرده اید؟  چرا صدایتان برای این شهدا در نمی آید؟

 آی آنانی که خود را صاحب اختیار این شهر می دانید و جلسه هیات امنایی از این شهر نیست که عضوش نباشید ، شما چه کرده اید؟ چرا صدایتان برای این شهدا در نمی آید؟

 * آی آقایانی که توی پایتخت نشسته اید و ما را اجبار می کنند که به دزفولی بودنتان افتخار کنیم!!،  اما هیچ کاری برای این شهر نمی کنیدو فقط در جلسات مهم پیدایتان می شود، چرا صدایتان برای این شهدا در نمی آید؟

 * آی آقایانی که دستتان به رسانه های سترگ می رسد و هر روز نام هایتان و رقص قلمتان زینت روزنامه ها و رسانه های بزرگ است؟ چرا صدایتان برای این شهدا در نمی آید؟

 * آقایانی که تند و تند کتاب چاپ می کنید و کلیپ ها و تصاویر رونمایی از کتاب هایتان در فضای مجازی می چرخد، چرا یک بار قلمتان برای این شهدای بی کس و بی نشان نمی چرخد؟ چرا صدایتان برای این شهدا در نمی آید؟

 * آی آقایانی که فقط بلدید از حزب و گروهتان دفاع کنید و قلم در راه منافع حزبتان بزنید. شهدا که متعلق به همه اند. یا مال حزب شما نیستند که صدایتان در نمی آید؟ چرا صدایتان برای این شهدا در نمی آید؟ خصوص شمایی که وقتی صدایمان در دفاع از شهرمان بلند می شود، در رسانه ها برایمان قلم می زنید که  «شما قوم پرست جاهلید». شما که عالم هستید چه کرده اید؟

* آی آقایانی که پست و مقامی دارید توی پایتخت. آقایانی که خرتان راه وار راه می رود و دستتان به آنانی که باید بند باشد ، بند است. چرا از این مسئولیتتان کمی هم برای این شهدا هزینه نمی کنید؟ چرا صدایتان برای این شهدا در نمی آید؟

 * آی آقایانی که در هیچ تصمیم گیری و جلسه ای جوانان را راه نمی دهید. خودتان را داعیه دار فرهنگ می دانید. تمام جلسات فرهنگی شهر را قبضه کرده اید و کسی را راه نمی دهید، برای این شهدا چه کرده اید؟ چرا صدایتان برای این شهدا در نمی آید؟

 چرا کسی صدای فریادمان را نمی شنود؟ چرا کسی کاری نمی کند ؟

 yadmandez2 (1)

 ایها الناس ! این ها مهمان شهر ما هستند. هشت مهمان ویژه. هشت شهید. هشت انسان. هشت نفر که مادرانشان هنوز چشم به راهند و یا ناکام از دیدار پسر اسیر خاک شده اند.

 ایهاالناس مهمان نوازی تان کجا رفته است؟

 شاید کسی از ما بپرسد شما که صدایتان اینقدر بلند است و زبانتان دراز خودتان چه کرده اید؟

 بخدا ما پدرمان در آمد.

 هر چه فریاد زدیم ، هر چه نوشتیم ، هرچه درخواست کردیم ، هر چه التماس کردیم، هرچه طرح و ایده دادیم فایده نکرد.  آخر شهدا، برای مسئولین شهرمان نه اولویت اول هستند و نه اولویت آخر. سال گذشته خودمان اقدام کردیم. به فرموده ی امام خمینی که «اگر مسئولین کوتاهی و مماشات کردند، ملت انقلابی خود اقدام کند»

 خودمان، چند جوانی که دستمان به هیچ جایی بند نبود، از این ور و آن ور با هزار بدبختی، پول جمع کردیم. با همکاری جناب سرهنگ صفار (مسئول وقت مرکز فرهنگی دفاع مقدس) و پیگیری های ایشان ، وضعیت روشنایی آنجا را حل شد. عصر هر پنجشنبه آنجا مراسم برگزار کردیم. مزار درست کردیم، دسته گل خریدیم. به همت هیات رزمندگان آنجا را موکت کردیم. ایستگاه صلواتی راه انداختیم. همه چیز داشت رونق می گرفت که بازهم کاسه کوزه ها به هم ریخت و کارهای عمرانی مرکز فرهنگی دفاع مقدس شروع شد و دوباره همه چیز تعطیل شد. بماند که در آن عصرپنجشنبه هایی که مراسم برگزار کردیم، ندیدیم که یکی از مسئولین شهری آنجا حاضر شود!

yadmandez2 (2)

 من دیگر نمی دانم چه بگویم؟ چه بنویسم؟ کجا بروم؟ منت کشی کدام مسئول را بکنم؟ به پای که بیفتم؟ درد را به که بگویم؟  وامانده ام به خدا!  کسی بیاید و به فریاد برسد.

 آی مسئولین شهرم. بخداوندی خدا مسئولید در قبال این بی توجهی به شهدا. مدیونید در قبال این بی احترامی. من هر چه در توانم بوده انجام داده ام . به عنوان یک شهروند. به عنوان یک نسل سوم.

 دیگر کم آورده ام و راهی نپیموده نمی بینم.

خواهش دارم. التماس می کنم. هیات امنایی تشکیل دهید، برای این یادمان. برای رسیدگی به این شهدا. این وضعیت در شأن دارالمومنین ، در شأن پایتخت مقاومت ایران نیست.

بترسیم از اینکه روزی شرمنده ی این شهدا شویم.

بترسیم از روزی که حسین بیدخ ها سر راهمان را بگیرند که مگر نگفتم: «برادر ! می روم تا توبیایی ! اگر این راه بی یاور بماند ، زندگی را از من دزدیده ای!»

بیایید دزد زندگی حسین و حسین ها نباشیم.

بیایید راه شهدا را برویم و حرمتشان کنیم.

شاید در آن بحبوحه ی قیامت شفاعت یکی از همین بچه ها عاقبت بخیرمان کند.

پانویس:

پست ها و پیگیری های مرتبط با یادمان شهدای گمنام منتشر شده در الف دزفول عبارتند از:

۱- بقیع شهدای گمنام دزفول – مرداد ماه ۹۰

۲-مهمان نوازی به سبک مسئولین دزفول – فصل اول – فروردین ۹۳

۳- مشکلات موجود در یادمان شهدا و انتقادات وارد بر مسئولین – ۴ اردیبهشت ۹۳

۴- اولین پیشنهاد برای حل مشکلات یادمان شهدای گمنام – ۹ اردیبهشت ۹۳

۵- دومین پیشنهاد اجرایی برای حل مشکلات یادمان  -۱۶ اردیبهشت ۹۳

۶- کمک کنید مشخصات شهدای گمنام یادمان دزفول را پیدا کنیم  -۱۹ اردیبهشت۹۳

۷- مشخصات هشت شهید گمنام یادمان دزفول پیداشد- ۲۵ اردیبهشت ۹۳

۸- بیایید همه خادم الشهدا شویم – ۲۴ خرداد ۹۳

۹- به زیارت اهل آسمان برویم – ۲۸ خرداد ۹۳

۱۰- میزبان های غریب – گزارش مراسم های عصر پنجشنبه یادمان – ۴ تیرماه ۹۳

۱۱- همراه فرشتگان به زیارت برویم – گزارش روند پیشرفت وضعیت ظاهری یادمان – ۲۱ مرداد۹۳

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *