سلام دریا ( بیاد شهدای گردان حمزه ع اندیمشک)

سلام دریا

« شهید محمد قاسم زاده » همیشه به نوجوانان اتحادیه دانش آموزان سفارش می نمود :اول فکر کنید سپس سخن بگوئید .

 « شهید محمد یوسفی » در روزگار تقسیم معرفت ، گل لبخند را به نوجوانان محله هدیه می داد و هنگام سرود سبز اذان بچه ها را راهی مسجد امام حسین (ع) می نمود .

 «   شهید علی جان جشنی » در روزهای سخت و سرد زمستانی پای بر رکاب دوچرخه خودمسیر طولانی را سپری می نمود تا به بچه های گل مسجد امام حسن مجتبی (ع) کوثر قرآن بنوشاند و دل آنان را با مصحف شریف گره بزند .

« شهید مسعود اکبری » در دل تاریک شب و در هنگام سخنان بغض آلود سردار اروند فرمانده شهید حمید صالح نژاد ، شب عاشورای حسین (ع) را به تصویر کشید آن هنگام که « مش حمید » می گفت : هر کس میخواهد از این تاریکی شب بهره ببرد و راهی شهر شود من بر او پیمانی ندارم و « مسعود » برخاست در حالیکه قدمهایش به لرزه افتاده بود و نگاههای « حمزه ای ها » به گل رخسارش ، در آن شب مهتابی حدیث وداع را زمزمه ساخت که : فرمانده دلها ، در این سکوت شب به کجا پناه بریم ،که فردا شرمنده شهدا و امام شهدا نباشیم . آن شب غوغایی در محفل بی ریای رزمندگان گردان حمزه (ع) برپا شد .

 امروز چقدر محتاج نگاه آن مردان بی ریا هستیم که در تارو پود وجودمان بار دیگر رعشه بیندازند تا مبادا تار و پود دینمان را از دست ندهیم .

یکبار دیگر در بهشت زهرا (س) اندیمشک قدم بگذاریم از سر عبرت ، روزگاری مردان مرد چون “توکل” ، “عزت” ، “علی محمد” ، “ماشاءاله” ، “مجید” و هزار ستاره دیگر ستونهایی این شهر با برکت را علم کردندتا اکنون ما در زیر این بیرقهای برافراشته از نجواها و نزاعها دوری کنیم .

 آن شهیدان شایسته ، آرامش را به ” اندیمشک مقاوم ” هدیه دادند مبادا ما ارمغان آرامش آنان را بر هم زنیم و خود را گرفتار خشم و نفرت دوستان دیروز و”هر روز” خود قرار دهیم .  

نقل از وبلاگ روشنای صبح

یک دیدگاه

نظری بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فارسی سازی پوسته توسط: همیار وردپرس