«صدام در اندیمشک قصابی کرد».
غلامعباس اسلامی پور
حضرت آیت الله خامنهای که در آن زمان عهده دار ریاست جمهوری اسلامی بودند، طی سخنانی در اولین نماز جمعه پس از بمباران اندیمشک این چنین صحنه را ترسیم نمودند که: «صدام در اندیمشک قصابی کرد».
آنچه که این حمله هوایی را از دیگر حملات متمایز میکرد عبارت بود از:
۱. تعداد هواپیماهایی که شهرستان را مورد تهاجم قرار دادند: یعنی۵۲ فروند هواپیما.
۲. مدت زمانی که شهرستان مورد تهاجم قرار گرفت: شهربیش از یک ساعت و چهل وپنج دقیقه زیر هجوم حملات هوایی بود.
۳. در این حمله هوایی تمام نقاط حساس شهرستان، همراه با نقاط مسکونی مورد تهاجم قرار گرفتند از جمله این مناطق میدان راه آهن، مناطق مسکونی، بازار روز کالا و تره بار،پادگان دوکوهه، پایگاه چهارم شکاری (بین اندیمشک و دزفول) و دبیرستان شریعتی بودند.
اگرچه این حملات هوایی شهداء و مجروحین زیادی در پی داشت اما آمار شهدا آن در هالهای از ابهام قرار دارد، چرا که بسیاری از شهداء نیروهای نظامی حاضر در ایستگاه راه آهن بودند و با شهادتشان به شهرستان خود منتقل گردیدند.
روزنامه جمهوری اسلامی ایران در روز شنبه هشتم آذر از مراسم تشییع پیکر شهداء مینویسد و آمار شهدای این روز را ۷۵ نفر بیان میکند.از جمله شهدای این حادثه دلخراش می توان به موارد زیر اشاره کرد:
افروز فرجی (۱ساله) – مهدی سرپرست(۲ساله) – معصومه سرپرست(۴ساله) – مجتبی میردریکوند (۴ ساله) – خان پری میرکناری(۶ ساله) – مجتبی سرپرست(۶ساله ) -علی قاسم عبدلی (۸ ساله) – رضا قلی دزفولی(۱۳ ساله) – عابدین عبدولی(۱۳ ساله) – فاطمه عیدی گماری (مادر دو کودک)- رضا صادقی زاده (۱۵ ساله)
البته این آمار (۷۵ نفر) شهدای مناطق مسکونی و شهر اندیمشک میباشد و برای تکمیل آن لازم است آمار سایر نقاط و یگانهای نظامی مستقر در منطقه و همچنین نیروهای نظامی که در شهرستان حضور داشتند با توجه به اینکه بلوار راه آهن و خیابان طالقانی اندیمشک محل ایستگاههای صلواتی مناطق میانی جنگی بوده و همچنین ورود نیروهای تازه نفس رزمی که به وسیله قطار همان روز وارد ایستگاه شده بودند و آمار شهدای پایگاه چهارم شکاری که ۲۴ شهید و ۴۸ زخمی است در کنارش قرار گیرد.
مراسم تشییع پیکر این شهداء در روز جمعه ۷ آذر صورت گرفت. در این مراسم علاوه بر مردم شهرستان اندیمشک نمایندگانی از سوی رئیس جمهور، رئیس مجلس شورای اسلامی، هیات دولت و نمایندگان مردم اندیمشک و دزفول در مجلس شورای اسلامی، استاندار استان خوزستان و ائمه جمعه و جماعت شهرهای مختلف استان شرکت داشتند.
پیکرهای شهدا، از مسجد بر روی دوش مردم حمل و پس از طی مسیر چند خیابان جهت خاکسپاری به بهشت زهرای اندیمشک منتقل شدند. حکایت آن مظلومیت و حادثه دلخراش را هرگز فراموش نمیکنم.
به تلافی حملات هوائی عراق در ۴ آذر، ایران در ساعت ۴۵ /۳ یک فروند موشک زمین به زمین به سوی مرکز اطلاعاتی رژیم عراق در بغداد شلیک کرد.
آن روز که خورشید پاورچین پاورچین خود را به وسط آبی آسمان میرساند و شعاع نورانی اش را عمودتر می گستراند. پاییز با گرمایی مطلوب جان انسان را نوازش میدهد. گاه گاهی از جلو دیدگانت انسانهای خاکی پوش به سمت ایستگاه راه آهن حرکت میکنند. بستر زمانه آنان را در این نقطه از منظومه خاکی کشانده است. کودکان شادی کنان در حال رفت و آمد از مدرسه هستند ، نزدیکیهای ظهر است که ناگهان صدای ناموزون چند پدافند دیدگانت را به سمت آسمان معطوف میسازد. انبوهی از هواپیماهای دشمن بر فراز شهر جولان میدهند، لحظه به لحظه بر زوزه هواپیماها افزوده میشود و ناگهان نخستین انفجار در قسمت تعمیرات راه آهن صورت میگیرد. چه صحنه دلخراشی است! صدای شیون و زاری مادران و کودکان خاطرت را بیشتر آزرده میدهد. به خانه پناه میبرم.
اضطراب عجیبی در میان چشمهای یکایک اعضای خانواده موج میزند. لحظهای صدای وحشت انگیز راکت ها قطع نمیشود، اینجا هم جای ماندن نیست، اصلاً دنیا جای ماندن نیست باید رفت…!
ستون های شهر توان ایستادن ندارند، همچون گهواره در مسیر هواپیماها به رعشه درآمده و بر خود میلرزند گویی لحظهای دیگر بر قلبت فرو میریزند، دیگر به هیچ چیز نمیتوانی فکر کنی. این تنها نسیم سرخ بود که عطر شهادت را در آسمان جاری ساخته بود، اما کو سعادت… ؟!
ساعت یازده و چهل و پنج دقیقه است که آتش و سرب بر سر اندیمشک قهرمان باریدن میگیرد. در خیابان شریعتی و میدان راه آهن آتش خشم و کینه دشمن شعله ور میشود و فصلی دیگر از پایمردی بزرگمردان این دیار رقم میخورد
پس از یک ساعت و نیم از هجوم خفاش ها به کبوتران سپید، سر و صداها رفته رفته کم میشود و درست پس از یک ساعت و سی دقیقه، آخرین برق هواپیماها تن فرسوده شهر را زیر آتش مرگبار خویش قرار میدهد. آتش حادثه رو به سردی میگراید، کرکس ها شهر را ترک گفته و آرامش مزبوری را بر جای میگذارند. اوضاع شهر واقعاً دلخراش است، شهر زیبا اکنون قیافه پیکرهای مجروحی را به خود گرفته، صدای گریه مردم دل هر انسانی را به درد میآورد، صحنههای تکان دهنده بمباران اوج وقاحت دشمن را به تصویر میکشد جسدهای کنار خیابان، قطعات جدا گشته از بدن، گوشت های چسبیده به دیوارها همه و همه آینه صیقل شده شهر را ترک دار کرده است، آوارهای فرو ریخته که در میان، آن نسترنهای خون آلود گرفتار آمده اند، حاکی از پرپر شدن شقایق های بیشماری است که شهر را با خون خویش رنگین ساخته اند، صدای آمبولانسها لحظهای قطع نمیشود، دیگر نظاره آن لالههای پرپر کار آسانی نیست…!
در انتهای این فاجعه بیش از هفتاد ستاره از خاک اندیمشک تا افلاک پر کشیدند در میان شهدای این بمباران بی سابقه پیکر معطر سردار والای گردان حمزه سیدالشهدای لشکرهفتم ولیعصر(عج) شهید «عزت الله حسین زاده» توجه عده بیشماری را به خود جلب نموده بود او آرزو داشت از قافله شهدای گردان جا نماند و… سرانجام اجر سالها حضور شجاعانه در لشکر را از حضرت دوست ستاند و خلعت سرخ شهادت بر تن کرد.
و اینک تو ای برادر و خواهر مسلمان:
هر وقت به اندیمشک پا گذاشتی تنها بگو «سه شنبه سیاه» آنگاه مردم قهرمان پرور این شهرستان حدیث ایثار و مقاومت کم نظیر خویش را بازگو خواهند نمود.