ضبط آخرین سخنان شهید محمود دوستانی

54813166300689627054

با محمود از اوایل جنگ آشنا شدم و در مسجد امام حسن عسکری(ع) دزفول و جبهه  او را بارها دیده و هم صحبت شده بودم . و اما در طی حضور و همکاریم با رادیو دزفول بارها و سالها آماده و درکمین بودم تا از طریق رادیو ضبط صوت ساده…

با محمود از اوایل جنگ آشنا شدم و در مسجد امام حسن عسکری(ع) دزفول و جبهه  او را بارها دیده و هم صحبت شده بودم .
و اما در طی حضور و همکاریم با رادیو دزفول بارها و سالها آماده و درکمین بودم تا از طریق رادیو ضبط صوت ساده و معمولی رادیو دزفول که داخل کیف قرمز رنگی بود از محمود خاطراتی را داشته باشم و بالاخره به درخواست و اصرار برادر عزیزم حاج هادی عارفیان و برادر و همکار خوبم آقای عبدالامیر مطیع رسول آن شب(جمعه ۲/۱۲/۱۳۶۴) فرا رسید . در منزل شهید غلامرضا عارفیان سه ساعت( ازساعت ۹ تا ۱۲ شب) صدای محمود و خاطرات محمود را  ضبط کردم .

نوار کاست اول را با توجه به اینکه محمود به لهجه درفولی حرف می زد پیاده کردم ولی در آن سالها کسی از این خاطرات و چیزها استقبال نمی کرد چون همه روزانه با این جریانات سر و کار داشتند . تا اینکه چند سال پیش برادر خوش ذوقم شاعر و نویسنده گرانمایه سیدحبیب حبیب پور آن سه نوار را در کتابی به نام(مردان دریایی) پیاده و منتشر کردند . البته خاطرات دیگر شهیدان و جانبازان و حتی رزمندگان هشت سال دفاع مقدس بصورت نوار کاست   موجود است . بلاخره درآن شب بیاد ماندنی ، شهید محمود دوستانی تا ساعت ۱۲ شب برایمان خاطره گفت و پس از نیمه شب محمود دیگر آسمانی شده بود و چند روز بعد با دیگر سبکبالان عاشق در نخلستانهای سواحل بهمن شیر به دریا پیوست و از آنجا دسته جمعی به سوی آسمان آبی پرگشوده و به دیگر یارانشان پیوستند . خاطراتشان باز ما را هوایی کرده است .
و اما بعد :
از این خوشحالم که در بزرگداشت یاد شهید محمود دوستانی(فروردین ۱۳۹۱) در جمع این خانواده معظم حضور یافته و سه نوار کاست اصلی را که ۲۵ سال با جان و دل محافظت کردم به رسم امانت به خانواده شهید تقدیم نموده و تصمیم دارم آنها را جهت حفظ آثار به موزه دفاع مقدس دزفول تقدیم نمایم .
وبلاگ چمدان آبی

نظری بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فارسی سازی پوسته توسط: همیار وردپرس