یک دقیقه سکوت

 

 

 

به گزارش سفیر به نقل از برادر رزمنده و جانبازاحمد رضا بهمنش: جنگ تازه شروع شده بود. من (احمدرضا بهمنش) در آمادگاه دزفول گردان ترا بری گرهان دوم خدمت می کردم تیپ زرهی دزفول وآمادگاه درکنار هم قرار داشتند وفکر می کنم هنوز هم به همان صورت باشد هنوز جامعه ارتشی کاملا وجهه انقلابی پیدا نکرده بود در حقیقت به آن سو پیش می رفت وهنوز بعضی از رسومات ارتش قدیم خود نمایی می کرد.

بسیج وسپاه به صورت کامل تشکیل نشده بود . وکلمه شهادت برای ما چیز عجیبی به نظر می رسید ومردم اصلا فکر نمی کردند جنگ ۸ سال طول بکشد .ستاد مشترک دو پادگان(آمادگاه وتیپ ۲ زرهی دزفول) به گردانها خبر دادند که یک سرباز از پادگان تیپ ۲ زرهی شهید شده وباید برای بزرگ داشت این شهید بزرگوار مراسم صبح گاهی مشترک اجرا شود .همه افراد دو پادگان اعم از وظیفه وکادر رسمی باید در این مراسم شرکت داشته باشند.

فردای آن روز همه در محوطه پادگان حاضر شده ورژه کامل ومفصلی انجام گردید .در بین نیروهها تعصب خاصی ایجاد شده بود .

 

بعد از رژه فرمانده پادگاه راجع به دلاوری وجنگ سخرانی کردن ودر آخر فرمودن برای شادی روح شهید یک دقبقه سکوت وطبق معمول این دستور به صورت ارتشی محکم وشمرده صادر شد.

ولی با کمال تعجب صدای محکم و بلندی از بین سرباز ها بلند شد.

و با لحن محکمی گفت (فاتحه ) وهمه شروع کردند با هم فاتحه خواندن وبعد از آن هم صلوات بعدا فهمیدیم که آن سرباز کسی نبود جز (شهید سید محمد نژادغفار ) که در ادامه جنگ هم به درجه رفیع شهادت نایل آمد .برای شادی ارواح کلیه شهدا الفاتحه مع الصلوات.
هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق ثبت است بر جریده عالم دوام ما

 

برچسب ها:

نظری بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فارسی سازی پوسته توسط: همیار وردپرس