سرخط خبرها
تجلیل از سردار حاج مهدی لبابیان؛ نماد ایثار و پایداری در تهران به گزارش روابط عمومی قرارگاه سفیران ایثار شهرستان دزفول، جمعی از جهادگران این قرارگاه با حضور در تهران، با جانباز سرافراز دفاع مقدس،سردار حاج مهدی لبابیان دیدار و از سال‌ها مجاهدت و ایثار ایشان تجلیل به‌عمل آوردند.رزمنده و جانباز سرافراز دفاع مقدس سردار حاج مهدی لبابیان متولد ۱۳۴۰ از سال ۱۳۵۷ فعالیت های خود را آغاز کردند و جهت مبازره با ضد انقلاب از سال ۱۳۵۸ تا نیمه سال ۱۳۵۹ در شهرهای مختلف حضور یافتنددر اولین روز شروع جنگ تحمیلی، سال ۱۳۵۹ در سن ۱۹ سالگی وارد دفاع مقدس شد.در طول تمام دوران دفاع مقدس در قسمت‌ها و مقاطع مختلف از جمله جانشین و فرمانده پایگاه بسیج،جانشین دسته،مسئول یخ رسانی معاونت تدارکات سپاه دزفول فتح المبین، مسئول خدمات فنی و مهندسی و مسئول قسمت موتوری تیپ و لشکر هفت حضرت ولیعصر(عج)به مدت ۹۸ ماه نقش آفرینی کردندسردار لبابیان بعد از دفاع مقدس از آبان ۱۳۶۷ تا پایان سال ۱۳۸۹ در قسمت های مختلف آماد پشتیبانی در رده های ستاد مشترک سپاه،وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح،ستاد کل نیروهای مسلح و…حضور فعال داشته استسردار لبابیان در طول دفاع مقدس در مناطق آبادان،خیبر،بدر و والفجر هشت مجروح و مفتخر به درجه جانبازی و جانباز هفتاد درصد میباشند.قرارگاه سفیران ایثار در راستای ترویج فرهنگ ایثار و تکریم مجاهدان، تاکنون موفق به برگزاری ۳۵۷ دیدار مردمی شده است، از جمله:- دیدارهای شهری: ۲۲۳ مورد – شهرستانی: ۸۷ مورد – استانی: ۱۴ مورد – کشوری: ۳۸ مورد روابط عمومی قرارگاه سفیران ایثار دزفول#ایثار #جانباز#رزمنده پیام تقدیر و تشکر خانواده سردار جانباز شهید حاج محمد رضا پورمهدی از عموم مردم و مسئولینی که در مراسمات تشیع،تدفین و گرامیداشت این شهید عزیز برنامه ریزی،خدمت و حضور داشته اند. از جبهه صالح‌ مشطط تا عملیات والفجر ده؛ روایت مردی که ایثار را زندگی کرد مراسم ترحیم سردار شهید جانباز حاج محمدرضا پورمهدی در دزفول برگزار شد پیکر مطهر سردار جانباز شهید حاج محمد رضا پورمهدی در دزفول تشییع شد. پیام قرارگاه سفیران ایثار شهرستان دزفول در پی شهادت جانباز سرافراز دفاع مقدس سردار پاسدار حاج محمد رضا پورمهدی

 

 

 

به گزارش سفیر به نقل از برادر رزمنده و جانبازاحمد رضا بهمنش: جنگ تازه شروع شده بود. من (احمدرضا بهمنش) در آمادگاه دزفول گردان ترا بری گرهان دوم خدمت می کردم تیپ زرهی دزفول وآمادگاه درکنار هم قرار داشتند وفکر می کنم هنوز هم به همان صورت باشد هنوز جامعه ارتشی کاملا وجهه انقلابی پیدا نکرده بود در حقیقت به آن سو پیش می رفت وهنوز بعضی از رسومات ارتش قدیم خود نمایی می کرد.

بسیج وسپاه به صورت کامل تشکیل نشده بود . وکلمه شهادت برای ما چیز عجیبی به نظر می رسید ومردم اصلا فکر نمی کردند جنگ ۸ سال طول بکشد .ستاد مشترک دو پادگان(آمادگاه وتیپ ۲ زرهی دزفول) به گردانها خبر دادند که یک سرباز از پادگان تیپ ۲ زرهی شهید شده وباید برای بزرگ داشت این شهید بزرگوار مراسم صبح گاهی مشترک اجرا شود .همه افراد دو پادگان اعم از وظیفه وکادر رسمی باید در این مراسم شرکت داشته باشند.

فردای آن روز همه در محوطه پادگان حاضر شده ورژه کامل ومفصلی انجام گردید .در بین نیروهها تعصب خاصی ایجاد شده بود .

 

بعد از رژه فرمانده پادگاه راجع به دلاوری وجنگ سخرانی کردن ودر آخر فرمودن برای شادی روح شهید یک دقبقه سکوت وطبق معمول این دستور به صورت ارتشی محکم وشمرده صادر شد.

ولی با کمال تعجب صدای محکم و بلندی از بین سرباز ها بلند شد.

و با لحن محکمی گفت (فاتحه ) وهمه شروع کردند با هم فاتحه خواندن وبعد از آن هم صلوات بعدا فهمیدیم که آن سرباز کسی نبود جز (شهید سید محمد نژادغفار ) که در ادامه جنگ هم به درجه رفیع شهادت نایل آمد .برای شادی ارواح کلیه شهدا الفاتحه مع الصلوات.
هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق ثبت است بر جریده عالم دوام ما

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *