معنای قساوت قلب
سفیر: سنگدلی , سخت شدن دل و یا قساوت , به معنای عدم پذیرش حرف حق و اصرار بر راه و روش باطل است .
امام علی علیه السلام در سفارش به فرزند بزرگوارش امام حسن (ع) می فرماید :دل جوان , در حقیقت , همچون زمین خالی و بایری است که هر تخمی در آن افکنده شود , می پذیردش . از این رو , پیش از آنکه دلت سخت گردد و اندیشه ات مشغول و گرفتار شود , به تربیت تو مبادرت کردم . (۱)
به فرموده ی آیه قرآن کسی که گرفتار قساوت قلب گشته است قلبی همچون سنگ , حتی بدتر از سنگ دارد چرا که از دل برخی سنگها آب می جوشد و از آن خارج میشود ولی کسی که قسی القلب است , ذره ای گرایش به حق درا و وجود ندارد .
ثم قست قلوبکم من بعد ذلک فهی کالحجاره اواشد قسوه و ان من الحجاره لما یتفجر منه الانهار (۳)
عوامل متعددی موجب سختدلی می گردد که به برخی از آن اشاره می کنیم :
فبما نقضهم میثاقهم لعناهم و جعلنا قلوبهم قاسیه (۲) و به سبب آن که پیمان خود را شکستند لعنتشان کردیم و دلهای ایشان را سخت گردانیدیم .
از عوامل مهم قساوت قلب فزونی گناه است که در حقیقت نوعی پیمان شکنی با حضرت حق است .
خدای مهربان , در وجود جمیع انسان ها فطرت پاک و خدا خواه نهاده است و به وسیله وجود همین فطرت پاک است که هر انسانی از دروغ , حقه و مکر , خیانت و … بیزار بوده و مرتکب آن را مورد سرزنش قرار می دهد و هر انسان راستگو , خوش اخلاق و صادقی را مدح کرده و می ستاید .
کسی که گناه می کند , در واقع نقض پیمان الهی کرده و کم کم در اثر کثرت گناه , فطرت الهی محجوب گشته و سراسر قلب انسان را زشتی و تباهی فرا می گیرد و انسان , دچار قساوت قلب می شود .
امام علی علیه السلام می فرماید : اشکها نخشکد مگر به سبب سخت شدن دلها و دلها سخت نشود مگر به سبب فزونی گناهان (۴)
عوامل دیگر قساوت قلب عبارتند از : آرزوی طول و دراز, فراموشی مرگ , نداشتن عبادت مداوم و ترک عبادت , پر گویی و زیادی مال و ثروت .
داشتن آرزوهای دراز و فراموش کردن مرگ و…یاد خدا را از دل می برد و دلی که یاد خدا در آن نباشد , دچار قساوت خواهد شد .
خداوند متعال به حضرت موسی علیه السلام می فرماید : در دنیا آرزوی خود را دراز مگردان , که دلت سخت می شود و سختدل , از من دور است . (۵)
حضرت مسیح علیه السلام : دلها … هر گاه با یاد مرگ نرم نشوند و عبادت مداوم به دنبالشان نیاید , سخت و درشت می شوند . (۶)
امام علی علیه السلام : بسیاری مال و ثروت , مایه تباهی دین و سختی دل است . (۷) بی شک مقصود امام از بسیاری مال و ثروت , ثروت اندوزی و بخل ورزیدن مال از کمک به زیردستان و سرمایه داری است و الا مال و ثروتی که در جهت اقتصاد مملکت و کمک به مستمندان باشد , عین خیر است .
پیامبر اکرم (ص) می فرمایند : در غیر از یاد خدا , زیاده گویی نکنید ؛ زیرا زیاده گویی در غیر یاد خدا , موجب سختدلی می شود و دورترین مردم از خدا , شخص سختدل است . (۸)
همانطور که در حدیث شریف آمده , پرگویی در غیر یاد خدا موجب قساوت قلب می گردد ولی , گفتار زیادی که در جهت یاد خدا باشد , در صورت داشتن اخلاص و تقوا , عبادت محسوب می شود .
لذا همانطور که قید فرمودید سخنان یک اپراتورمرکز ۱۱۸ , خدمت رسانی به مردم و انجام وظیفه است , نه فضول کلام .
البته باید دقت شود که مقصود از پر حرفی , سخن همراه با گناه نیست ؛ چرا که شکی نیست که سخنانی که همراه با غیبت و تهمت و دروغ و… باشد , حرام بوده و عذاب الهی را در پیش دارد .
مقصود از پر حرفی , همچنان که در کتب اخلاقی نیز وارد شده است , سخن اضافه و غیر سودمند است ؛ حتی سخن زیادی و بیش از حد , در باره مطلبی سودمند نیز از مصادیق پر حرفی است .
در تعریف پر حرفی آمده است که : سخن بیش از اندازه لازم و کافی , اگر چه در باره موضوعی سودمند هم باشد , از اقسام کلام بی فایده به شمار می رود ؛ البته روشن است که مقصود از آن توضیح یا تکراری که جهت درک بهتر , ارائه می شود نیست ؛ زیرا به چنین تکراری نیاز بوده از آن استفاده می شود . (۹)
پس اگر استاد دانشگاه از صبح تا بعد از ظهر, کلاس داشته و مشغول به حرف زدن است و چه بسا توضیحاتی تکراری در باره موضوعات مختلف به دانشجویان خویش می دهد , مصداق پر حرفی نیست .
و اما در خصوص سوال دیگر شما
شاید بتوان در معنای لجاجت اینگونه گفت که :
لجاجت , به معنای پا فشاری بر گفتار یا رفتار و کردار غلط و زشت است .
پیامبر خدا (ص) می فرمایند : خوبی , عادت است و بدی , لجاجت (۱۰)
فرد لجوج حرف حق هیچ نصیحت کننده و دلسوزی را نمی پذیرد .
و این بمعنای هلاکت است .
البته شاید ریشه اصلی لجاجت , جهل و نادانی باشد ؛ چرا که هیچ عاقلی با لجاجت , خود را به هلاکت گرفتار نکرده و با لجبازی , تیشه به ریشه خود نمی زند . هر انسانی خود را دوست دارد و از هر آنچه که موجب تباهی اوست , اجتناب می کند . پس اگر کسی با لجاجت , به کار زشت خویش ادامه دهد و نصیحت ناصحان را نپذیرد , این کار, ریشه در جهل و نادانی دارد .
موید این گفتار , کلام نورانی نبوی (ص) است که فرمودند : زنهار از لجاجت ؛ زیرا که آغاز آن نادانی و فرجامش پشیمانی است .
در خاتمه توجه شما پرسشگر عزیز را به حدیثی زیبا از امام علی (ع) در تعریف جاهل , جلب می کنم : نادان کسی است که خود را به آنچه نمی داند , دانا شمارد و به رای و نظر خود بسنده کند و پیوسته از دانشمندان دوری کند و از آنان عیب و ایراد گیرد و مخالفان خود را بر خطا داند و آنچه را نفهمیده , گمراه کننده شمارد . هر گاه به مطلبی بر خورد که آن را نمی داند منکرش شود آن را دروغ شمارد و از روی نادانی خود گوید : من چنین چیزی را نمی شناسم و فکر نمی کنم وجود داشته باشد و کجا چنین چیزی است ؟ و این از آن روست که به نظر و رای خود اعتماد دارد و از نادانی خود بیخبر است ؛ از این رو به سبب نادانی خویش , پیوسته از جهل بهره مند شود و در نادانی سرگشته ماند و از طلب دانش تکبر ورزد . (۱۲)
(۱)- میزان الحکمه /ج ۱۰/ ص ۵۰۰۲ / ح ۱۶۹۹۸
(۲)- سوره مائده / ۱۳
(۳)- سوره بقره / ۷۴
(۴)- میزان الحکمه / ج ۱۰ / ص ۵۰۰۴ / ح ۱۶۹۹
(۵)- همان / ح ۱۷۰۰۰
(۶)- همان / ح ۱۷۰۰۱
(۷)- همان / ۷ ۱۷۰۰۷
(۸)- همان / ح ۱۷۰۰۲
(۹)- اخلاق الهی (آفات زبان ) / آیه الله مجتبی تهرانی / ص ۳۲۳
(۱۰)- میزان الحکمه / ج ۱۱ / ص ۵۲۹۸ / ح ۱۸۱۱۴
(۱۱)- همان / ح ۱۸۱۳۳
(۱۲)- همان / ج ۲/ ص ۸۷۳ / ح ۲۸۴۸