- یکشنبه, تیر 1, 1393, 0:37
- سایت ها و وبلاگ ها
- 364 بازدید
سفیر خوزستان نقل از وبلاگ دست نوشتها:نوشته بودم که روز آخر بین من و بهمن درولی گفتگوی کوتاهی انجام شد. دوستی پرسیده بود که چه چیزی به بهمن گفته ام. واقعیتش این است که گفتگوی کوتاه من و بهمن به قصه کری خوانی مزاج گونه بچه ها در خط برمی گشت. این قصه کری خوانی همیشه به طنز در بین بچه های بلال بود. بچه های گردان بطور طبیعی از محله های مختلف دزفول بودند و بین آنها نوعی رقابت با هدف و انگیزه های بسیار مثبت وجود داشت همین رقابت در قالب شعار هم وجود داشت اما همه اش مزاح بود. مثلا در والفجر هشت نبی هکوکی و نبی پورهدایت و محمود مرید قبل از همه غواصان وارد اروند ...
ادامه مطلب