من از شهدا خجالت می کشم!

من از شهدا خجالت می کشم!   سفیر:آخر جنگ بود، فاو را هم عراق گرفته بود. آن موقع فرمانده ی گردان بلال حاج آقا عیدی مراد بود. در شهر هر چه بلندگوهای مساجد فریاد می زدند و از جوان ها درخواست می شد که به جبهه ها اعزام بشوند گویی دیگر کسی نبود که رغبت […]